آیساآیسا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

آیسا، ماه آسمون زندگی ما

مروارید کوچولوها خوش آمدید...

"ظسششظ بیبس س" اولین کلماتی که توسط دختر ماهم پشت لپتاپ تایپ شد. ************************************************* هوراااااااااااااااااااا، دختر کوچولوی عزیزم، شما هم صاحب مرواریدهای کوچولو شدی. یکی دیگه از نشانه های بزرگ شدنت رو به ما نشون دادی. در حالیکه همگی به مهمونی رفته بودیم ( خونه پدربزرگ خودم) و شما داشتی دائما بی تابی میکردی !!! و ما هم ناراحت از بیتابی های شما. دم در یکهو وقتی داشتی ناله میکردی ، یک مروارید کوچولوی ناز از روی لثه پایینت شروع به چشمک زدن کرد. وااااااای اگه بدونی چقدر خوشحال شدیم. من شروع کردم به کف و هورااااا زدن و بقیه هم در شادی من و بابایی شریک شدن.دیگه  گریه هات برامون ناراحت کننده نبو...
29 خرداد 1391

هفت ماهگیت مبارک دختر عزیزم

 ماهه شدنت مبارک. هوراااااااااااا بازم یک جشن و شادیه دیگه. باز هم روزهای تقویم ورق خوردن و روزگاران شیرین رو به ما یادآوری کردن. بازهم از داشتن و بودن چنین فرشته ای خوشحالیم و بازهم سپاس گذار یزدان پاک و مهربانیم. روز به روز بانمک تر و عزیز تر میشی. این ماه که گذشت کلی کارها یادگرفتی. وقتی نشستی و داری با اسباب بازیهات بازی میکنی، دائما سعی میکنی خودت رو به طرف جلو بندازی و حالت چهاردست و پا رو به خودت میگیری ، اما از اونجایی که هنوز بلد نیستی که چهاردست و پا بری به شکم میشی و به بازیت ادامه میدی!!!! کلی سر و صداهای بامزه از خودت در میاری ، چند روزی سعی کردم که بهت کلمه مامان رو یاد بدم و الان میتونی به راحتی بگی "ماما". دائ...
29 خرداد 1391

گذر ایام

سلام به روی ماهت دختر کوچولوی مامانی. این روزها حسابی بزرگ و با نمک شدی. وقتی از روزهای اولی که بدنیا آمدی یادم میاد ، حسابی از اینقدر بزرگ شدن و توانا شدنت متعجب میشم. روزهای اول حتی نمیتونستی به راحتی انگشتهای کوچولوت رو تکون بدی، اما الان خیلی راحت میتونی هر چیزی رو که دوست داری با انگشتهای نازت برداری و باهاش کلی بازی کنی. الان راحت میتونی بشینی و به مدت طولانی با اسباب بازیهات بازی میکنی. خیلی راحت با روروکت از این ور به اونور میری و به هر چیزی که دستت برسه ، دست میزنی تا باهاش بازی کنی. دیگه تمام دکوریهای دم دستی رو مجبور شدیم یکجورایی از دسترست خارج کنیم خانم کوچولوی مامانی. شکر خدا با غذا تونستی رابطه خوبی برقرار کنی...
17 خرداد 1391

شش ماهگیت مبارک دختر نازم

 ماهگیت مبارک خانم خوشکله سلام به روی ماهت دخترکم. وای که چه زود داری بزرگ میشی نازنینم. به همین زودی نیم سال از اومدنت در آغوش من و بابایی میگذره!!! عقربه های ساعت دارن بدو بدو رو به جلو حرکت میکنن تا روزها زودتر بگذرن و ماهها از پس هم بیان تا دخملی نازمون بزرگ و بزرگتر بشه. الهی فدات بشم گل دختر مامان. توی اینماه که گذشت یک په په خور قهار شدی و کلی فرنی و حریره بادام خوردی و به امید خدا از امروز به بعد لیست منوی غذاییت هر ماه رنگینتر و خوشمزه تر میشه. اگه بخوام از کارهایی که توی شش ماهگیت جدیدا انجام میدی بگم باید از نشستنت بگم مامانی. شما میتونی حداقل 10 دقیقه بدون کمک بشینی، البته بعد از گذشت حدودا پنج دقیقه کم کم تعادلت ...
29 ارديبهشت 1391

مادرم روزت مبارک

مادر بودن سخت ترین و پرمشقت ترین کار دنیا است که تا آخر عمر هم بازنشستگی ندارد و تنها حقوقی که بابت آن طلب میکند اندکی عشق است، مادرم تورا عاشقانه دوست دارم و با تمام وجودم به تو عشق میورزم روزت مبارک باد دختر ماهم آیسا خانم خوشکلم. امسال با حضور گرمت من رو به معنای واقعی مادر کردی، خیلی خوشحالم که لایق داشتن کوچولوی ماهی مثل شما هستم. دخملی عزیزم، امسال بهترین هدیه روز زن و مادر برای من شما بودی ، اما بابایی لطف کرد و یک گردنبند خیلی خوشکل برای من و یک دستبند خیلی ناز برای شما هدیه خرید. بابایی گل من از طرف خودم و دختر کوچولومون از صمیم قلب تشکر میکنیم. ...
23 ارديبهشت 1391

بیب بیب بیب برید کنار آیسا خانم داره میاد

    آن روز که به دنیا آمدی، یک نفر بودی برای یک دنیا، ولی حالا یک دنیا هستی برای من     نازگلکم ، فرشته کوچولوی مامان.مبارکهههههههه ، گرفتن گواهی نامه رانندگیت مبارک باشه خانم کوچولو  فدای اون پاهای کوچولوت برم من، اولین گامهای مستقلت رو امروز با کمک روروک برداشتی نازنینم. امروز کاملا بطور ناگهانی وقتی گذاشتمت توی روروکت که بازی کنی ، دیدم به به خانم کوچولومون داره پشت سرم میاد ، از شدت خوشحالی یک فریاد بلند سر دادم و کلی هورا کشیدم. شما هم که کلی از این حرکت مامانی خوشت اومده بود کلی ذوق کردی و دائما مثل فنر توی روروکت بالا و پایین میشدی و هر از گاهی یک قدم کوچولو هم ب...
8 ارديبهشت 1391

پنج ماهگیت مبارک دختر نازم ღღღ

دختر خوشکل و دوست داشتنیم تولد 5 ماهگیت مبارک عزیز دلم شکر خدا یک ماه دیگه هم به خوشی سپری شد و شما عزیز دردونه مامان ، یکماه بزرگتر و در عین حال شیطون تر شدی . الهی فدای کارهای با نمکت بشم من.قربونت برم من فسقلی با نمک.جدیدا یادگرفتی برای جلب توجه و یا نشون دادن اعتراضت انگشتهای دستت رو مشت میکنی و دست و پای کوچولوت رو محکم صاف میکنی و شروع میکنی به گفتن  کلمه "بوووووووووو"!!!! وقتی به طرفت نگاه میکنم یا بلند صدات میکنم ، خوشحال از اینکه تونستی جلب توجه کنی یک خنده بلند سر میدی و باز کارت رو تکرار میکنی. الهی فدای چشمای نازت بشم من که وقتی خواب داری پر از اشک میشن و دائما با حالت التماس به مامانی نگاه میکنی و از...
29 فروردين 1391