شش ماهگیت مبارک دختر نازم
ماهگیت مبارک خانم خوشکله
سلام به روی ماهت دخترکم. وای که چه زود داری بزرگ میشی نازنینم. به همین زودی نیم سال از اومدنت در آغوش من و بابایی میگذره!!!
عقربه های ساعت دارن بدو بدو رو به جلو حرکت میکنن تا روزها زودتر بگذرن و ماهها از پس هم بیان تا دخملی نازمون بزرگ و بزرگتر بشه.
الهی فدات بشم گل دختر مامان.
توی اینماه که گذشت یک په په خور قهار شدی و کلی فرنی و حریره بادام خوردی و به امید خدا از امروز به بعد لیست منوی غذاییت هر ماه رنگینتر و خوشمزه تر میشه.
اگه بخوام از کارهایی که توی شش ماهگیت جدیدا انجام میدی بگم باید از نشستنت بگم مامانی. شما میتونی حداقل 10 دقیقه بدون کمک بشینی، البته بعد از گذشت حدودا پنج دقیقه کم کم تعادلت بهم میخوره و سعی میکنی با نگهداشتن دستهای کوچولوت به دو طرف حفظ تعادل کنی عزیز دلم.
کار جدید دیگه ای که انجام میدی دور زدن دائم روی تشکت هستش عزیزم. با اینکه از وقتی که 3 ماه و نیمت بود شروع به غلت زدن کردی اما هنوز پیشرفتی در سینه خیز رفتن نداشتی، بجای رفتن به طرف جلو دائم رو تشکت دور خودت دور میزنی!!!
شدیدا عاشق آینه هستی. در هر حالت وقتی جلوی آینه قرار بگیری شروع به خندیدن میکنی. حتی اگر در حال کشیدن جیغ بنفش باشی.خلاصه یکجورایی آینه وسیله نجات ما از دست گریه های ناجور شما شده مامانی.
وقتی میخوای شامت رو با آب میوه بخوری اینقدر بانمک دهنت رو باز و بسته میکنی که نگو. فدای لبهای نازت برم من مامانی.
روز چهارشنبه بردیمت چک آپ شش ماهگیت پیش آقای دکتر که شکر خدا همه چیز عالی بودش:
وزن: 8900 گرم
قد: 69.5 سانتی متر
دور سر: 43 سانتی متر
روز پنجشنبه هم برای زدن واکسنت به مرکز بهداشت رفتیم . با اینکه برات آب قند آماده کرده بودم که پیش از واکسنت برای کاهش درد بهت دادم و نوش جان کردی و بعد از زدن واکسنت هم برات کمپرس سرد گذاشتیم اما باز هم خیلی جیغ بنفش کشیدی تا توی ماشین خوابت برد.
هر 4ساعتی یکبار بهت قطره استامنیوفن دادیم ، در طول روز راحت خوابیدی من و بابایی هم خوشحال از اینکه این یکی هم به خیر گذشت اما....
امان از شبش. از ساعت 12 شب تا ساعت 10 صبح روز بعد دائم بیدار بودی و توی تب میسوختی. هر چقدر پاشورت کردیم و سعی کردیم بخوابونیمت نشد که نشد تا بعد از ظهر روز جمعه خیلی ناآروم بودی و تن کوچولوت داغ بود. واااااااااای امان از دست این واکسنها که تن آدم رو به لرزه در میارن . خدا رو شکر یکبار دیگه هم گذشت و تا شش ماه دیگه راحتیم.
دختر نازم خیلی دوستت داریم و همیشه برات دعا میکنیم که تن نازت نیازمند طبیبان نباشه.