آیساآیسا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

آیسا، ماه آسمون زندگی ما

چهارمین تولدت مبارک عزیز دل مامانی

امسال با هر سال فرق داشت تولدت. تولدت رو توی مهد کودک در کنار دوستای فسقلی خودت جشن گرفتیم. با سه تا دیگه از دوستات شما چهار تا وروجک توی یک روز تولد مشترک گرفتین و حسابی بهتون خوش گذشت. شما و مهرسا جون و ملیکا جون و نویان جون هر سال که برات توی خونه توی خونه تولد میگرفتیم با اینکه کالی هدیه میگرفتی اما اینقدر بهت خوش نمیگذشت اما امسال هم خانم تر شدی و تولد رو بهتر درک میکنی و هم بودن در کنار دوستای مهدکودکیت برات لذت بخش تر بودش. آیسا خانم گل مامانی ، بازم مثل همه ی پست های دیگه ام خدا رو سپاس میگم چون  معای واقعی معجزه رو به من فهموند. معجزه ی مادر بودن، دوست داشتن آسمونی بی هیچ حد و مرزی. با بودن و داشتنت  ...
29 آبان 1394

تولد دو سالگی دخترم به روایت تصویر

    ملکه زنبوری من تولد دوسالگیت رو بهت تبریک میگم عزیز دلم. تم تولدت زنبوری بود و کلی از جشنی که برات گرفته بودیم لذت بردی. کلی کادو تولد گرفتی و بازی کردی توی پست بعدی برات عکسهای بیشتری از تولدت میذارم ناز گل مامانی ...
1 آذر 1392

18 ماهگیت مبارم دختر ماهم

18 ماهگیت مبارک دردونه ی مامانی. عزیز دلم ، قند عسلم ، زیباترین هدیه ی الهی 18 ماهگیت مبارک. شکر خدا که این روزهای خوب رو با حضورت اینقدر پربرکت کردی. 18 ماه از زیباترین ماههای عمرم رو با هم سپری کردیم و واقعا که چقدر دران روزها از پی هم تند میگذرن. خانم کوچولوی مامان ، توی حرف زدن کلی مهارت پیدا کردی و دیگه کامل جمله میگی ، از صبح زود که بیدار میشی شیرین زبونیهات شروع میشه تا شب وقت خواب. صبح اول از همه بهمون سلام میکنی و سراغ بابایی رو میگیری ، بعد که جوابی از بابایی نمیشنوی خودت میگی :" بابایی نیست ، بابایی کار ". بعد بلند میشی و بطرف اسباب بازیهات میری ، همیشه هم دست من رو میگیری و با خودت به اتاقت میبری. منم مجبورم همونطور ک...
29 ارديبهشت 1392

نوروز مبارک

باز هفت سین سرور ماهی و تنگ بلور سکه و سبزه و آب نرگس و جام شراب باز هم شادی عید آرزوهای سپید باز لیلای بهار باز مجنونی بید باز هم رنگین کمان باز باران بهار باز گل مست غرور باز بلبل نغمه خوان باز رقص دود عود باز اسفند و گلاب باز آن سودای ناب کور باد چشم حسود باز تکرار دعا یا مقلب القلوب یا مدبر النهار حال ما گردان تو خوب راه ما گردان تو راست باز نوروز سعید باز هم سال جدید باز هم لاله عشق خنده و بیم و امید خدا رو هزاران بار سپاس که به ما نعمت سلامت عطا فرمود تا یکسال دیگه رو بخوشی پشت سر بذاریم. سال ١٣٩١ هم با تمام خاطرات شیرین و تلخش تموم شد و سال ٩٢ رسید. یکسال پر از خاطره ،...
30 اسفند 1391

پانزده ماهگیت مبارک دختر عزیزم

دختر گلم. ماه تابانم 15 ماهگیت مبارک. روزها بدو بدو میگذرن و من واقعا شاکرم که با تو میگذرن. من و بابایی هر روز عاشقتر میشیم با وجود نازنین تو. خیلی کارهای جدید توی این یکماه که گذشته یاد گرفتی. اجزا صورت و بدنت رو دیگه کامل میشناسی و با گفتن هر کدومشون بهش اشاره هم میکنی. خیلی ناقلا شدی. همش بازیگوشی و شیطنت میکنی. عاشق تلفنی. و دائما داری الو بازی میکنی. خیلی حرف زدنت بهتر شده. خیلی کلمات رو راحت میگی و راحت حرفهای ما رو متوجه میشی. داره کم کم جمله بندیهات هم کامل میشه. شکر خدا اشتهات برگشته و خوب داری وزن میگیری . اخرین بار 12 کیلو بودی. و این نشانه خوبیه. شیرینی این دوران رو هیچوقت فراموش نمیکنم. خیلی ناز داری. خیلی ع...
29 بهمن 1391

دومین یلدای شیرین ما

شب یلدا شب بزم و سرور است شبی طولانی و غمها بدور است شباهنگام تا وقت سحرگاه بساط خنده و شادی چه جوراست دختر گلم امسال دومین شب یلدایی هست که ما با هم جشن میگیرم. پارسال شما یک فینگیلیه یکماه بودی و امسال یک فسقلیه یکسال و یکماهه. شب یلدا بلندترین شب سال هستش و ما آریایی ها به رسم یادبود این شب رو دور هم جشن میگیریم و خوش میگذرونیم. البته هر سال این شب یک اتفاق خوب دیگه رو هم جشن میگیریم و اونم تولد خاله سحر هستش. تک خاله عزیزو دوست داشتنیت. "خاله سحر تولدت خیلی خیلی مبارک" خلاصه این شب به یادماندنی با خوراکیهای خوشمزش لذت بخش تر هم میشه. هندونه و انار و آجیل و صد البته گرفتن فال حافظ و ... پارسال با لباس هندونه ایت ازت ...
30 آذر 1391

تولدت مبارک یکی یکدونه مامان

امروز تولد توست و بهترین زمانی که خدا میخواست مرا با هدیه ای شاد کند.   امروز روز تولد توست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی . .. دختر کوچولوی مامان، بهترین هدیه آسمونی  یکساله شدنت مبارک. توی این یکسالی که با هم بودیم روزی هزار بار بخاطر داشنت خدا رو سپاس گفتیم. این یکسال مثل یک فیلم جلوی چشمامه. از لحظه ای که متولد شدی و گریه میکردی تا الان که خانم کوچولوی یکساله شدی و کلی کار جدید بلدی. الان دیگه خیلی راحت بعضی از کلمات رو میگی ، کارهای بامزه میکنی، چند قدمی رو مستقل راه میری. بازی میکنی ، خودت رو سرگرم میکنی، با اسباب بازیهات ساعتها بازی میکنی...
29 آبان 1391

یازده ماهگیت مبارک دختر نازم

سلام به ماه آسمون زندگیمون. هورااااااااااااااااااا دختر نازنین و دوست داشتنی مامانی، یازده ماهه شدنت مبارک.باز هم یکماه دیگه رو در کنار هم به خوشی تجربه کردیم و شما کلی کارهای جدید یاد گرفتی. اینماه جدید که در پیش رو داریم یک تفاوت کوچولویی با ماههای قبل داره. این ماه ، ماه شمارش معکوسه. همونطوری که پارسال هم روزهای اینماه روزهای معکوس بودن. پارسال ماه آبان ، ماه انتظار بود. ماهی که منتظر بودیم خدا یک فرشته کوچولوی ناز رو بهمون هدیه بده و مهمون آغوشمون کنه و امسال ماه آبان ماهی هست که روزها رو برای نزدیک شدن به سالروز زیباترین روز زندگیمون میشماریم. شما تا پایان ماه آبان یکساله میشی و دنیای ما رو غرق در شادی میکنی. توی این مدت یا...
29 مهر 1391

دهمین ماه تولدت مبارک عزیز دلم

ماهها دارن از پی هم میان و میرن و تو داری روز به روز بزرگتر میشی. هر روز داری کارهای جدید یاد میگیری و به زندگیمون رنگ و بوی دیگه ای میدی. داری یاد میگیری چطور زندگی کنی و ما هم داریم برای کسب تجربه های جدید بهت کمک میکنیم. همچنان با چهار دست و پا رفتنت تمام خونه رو زیر پات میذاری و هیچ مانعی جلو دارت نیست مگر اینکه چیز جدیدی نظرت رو جلب کنه و یکمی توقف کنی. دختر نازم وقتی به روزهای اولی که متوجه حضورت در وجودم شدم یا وقتی که بی صبرانه روزهای آخر رو معکوس میشمردم و منتظر تولدت بودم یا وقتی روزهای اول تولدت و دست و پای خیلی کوچیک و نگاههای پر از پرسشت رو بیادم میاد، با خودم میگم هیچوقت فکر نمیکیرم اینقدر این روزها زود بگذرن و تو اینقد...
28 شهريور 1391