یک درد دل کوچولو + یک عذر خواهی کوچولو از دخمل نازم
سلام دختر نازم. الان که دارم برات این درد دل کوچولو رو مینویسم توی اداره پشت میزم نشستم و دارم صبح زود کاریم رو با نوشتن برای تو شروع میکنم. این روزا خیلی فشار کاری روی من و باباعلی زیاد شده، مخصوصا بابا علی. خیلی دلم میخواست زودتر از این حرفا از دست این فشار و تنش راحت میشدم و می تونستم با استراحت بیشترم به تو کوچولوی دلبندم توان بیشتری برسونم. آخه این روزا که من ساعت ٦:٣٠ باید سرکارم حاضر بشم شدیدا دچار کمبود خواب شدم و تمام وقت رو کسل هستم. و به وضوح درک میکنم که تو هم کمتر وول میخوری و شیطنت میکنی ، انگاری تو هم خیلی خسته میشی من صبح زود میام اداره. قرار بود من فقط تا اول تیرماه به کارم ادامه بدم و بعدش توی خونه تا بدنیا ا...
نویسنده :
مامانی
7:42