این روزهای آیسا خانم
عزیز دلم برات میخوام از این روزها بنویسم که متاسفانه دوست ندارم دیگه تکرار بشن.
توی این روزهای سرد پاییزی ، یک سرماخوردگی خیلی بد گریبان خانواده سه نفریمون رو گرفته.
و خیلی ناراحتم که شما فسقلی برای اولین بار ، چنین سرماخوردگی رو تجربه کردی. اولاش چون بعد از زدن واکسن یکسالگیت بود فکر کردیم از علائم واکسن باشه اما با شدید شدن بیماریت ، وقتی به دکتر مراجعه کردیم بهمون گفت که یکمی دیر آوردین، گوشهای دختر نازتون عفونت کرده!!!!
وااااای که خدا میدونه اون لحظه توی مطب چه حالی شدم وقتی دکتر داشت اینجوری حرف میزد. کل دنیا داشت دور سرم میچرخید. آخه دختر نازم مریض بود و ما دیر به دادش رسیدیم!!!
من و بابایی خیلی به خودمون بد گفتیم که چرا اشتباه کردیم و تو رو دیر به دکتر بردیم. اما شکر خدا بازهم جای جبران بود. با شروع انتی بیوتیک رو به بهبود بودی.
الان هم به امید خدا بهتر از روزهای قبل هستی و به مرور زمان هرچی بهتر بشی. برات دعا میکنم فرشته ی معصوم مامان که زود خوب بشی و امیدوارم دیگه هیچ وقت تن نازت نیازمند طبیب نباشه. آمین