هورااااااا بازم اسفند
سلام به نفس مامان. قربونت برم مامانی
بازم یک اسفند دیگه اومد و برای من کلی خاطره تداعی شد.
اسفند همیشه برای من ماه خاصی بوده. اولا مهمترین اتفاق اسفند برای من تولد مامان گلم بود که 16 این ماه هستش ، کم کم چون بعدش در تکاپوی عید و خوشی و سرور بودیم اسفند برام هیجان برانگیزتر شد.
وقتی با بابایی آشنا شدم متوجه شدم که تولد بابایی هم توی همین ماهه. خوب جذابیتهای این ماه برام خیلی بیشتر شد.
تا اینکه تصمیم گرفتیم روز 23 اسفند با گرفتن زیباترین و به یادماندنی ترین مجلس عاشقانه به هم برای همه ی عمر طعم شیرین زندگی مشترک رو بچشونیم و خلاصه ماه اسفند برای من هزار برابر عزیزتر شد و
بهترین اتفاقی که برامون پیش اومد 28 اسفند پارسال بود که من و بابایی متوجه شدیم شما دخمل ناز مهمون دل من شدی و عید 90 زیباترین و جذاب ترین عید نوروز برامون رقم زدی.
تازه دختر نازم یک اتفاق جالبه دیگه این بود که من و بابایی با حضور شما تو دل مامانی مهمون خونه ی عظیم ترین و مهربون ترین صاحب خونه ی دنیا ( خالق هستی) خدای مهربون شدیم و عید نوروز 90 رو سه نفری با هم توی زیباترین مکان دنیا جشن گرفتیم.
حالا از ته دلم بازم میگم هورااااااااااا از اینکه بازم اسفند ماه اومد و اینهمه خاطره شیرین رو برام تداعی کرده و بازم من رو یاد تمام خوشبختیهام انداخت.
دوستت دارم زیباترین هدیه آسمانی، عاشقتم دختر گلم