هفته ی چهلم
سلام مونس مامانی،
الهی فدای اون دل کوچولوت برم که دلت نمیاد از مهمونی دل مامانی دست بکشی و بیای بیرونا
آیسا جونم دختر ماهم ، ما همه دیگه از چشم انتظاری خسته شدیم هااااااا
الهی فدات بشم، لابد موندی که کامل کامل بشی و ما رو از دیدن قیافه نازت سورپرایز کنی؟!
نفس مامانی هزار بار خدا رو شکر میکنم که تا اینجا بهمون عنایت کرده و شما رو صحیح و سالم برای من نگهداشته. اما دیگه باید شما کم کم ساکت رو ببندی و تشریف بیاری به این دنیا ملوسکم.
دیروز که برای چک آپ نهایی رفتم پیش خانم دکتر ، بهم گفتش دخملی حالش خویه خوبه و اصلا عجله ای برای اومدنش نداشته باشین. آخه تاریخ نهایی هنوز 4 آذر ماه هستش( نکنه می خوای تا اون روز مامانی و منتظر بذاری؟؟!!!)
من برات دعا میکنم که صحیح و سالم بیای تو بغلمون و تو هم دعا کن خدا یک صبر و طاقت به مامانی بده تا بتونه تا روز تولدت آروم بمونه.
امیدوارم مطلب بعدی عکس نازت باشه که برات توی وبلاگت میذارم
قربون اون دختر متینم برم که هیچ عجله ای برای اومدن نداره. مامانی فدات . دوستت دارم