آیساآیسا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

آیسا، ماه آسمون زندگی ما

شروع فصل جدید زندگی

1390/9/4 9:44
نویسنده : مامانی
507 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازگلکم. بالاخره انتظارها به سر اومدن و شما قدم رو چشم ما گذاشتی.

روز یکشنبه 29 آبان، حدود ساعت 11:30 بودش که شما رو به آغوش بابا علی دادن و اشک شوق رو تو چشم همه جاری کردن.

صبح روز یکشنبه برای اطمینان بیشتر از سلامتی شما  رفتم بیمارستان، که خانم دکتر گفتن بهتره همین امروز دخملی رو بدنیا بیاریم. واااااااااای که اگه بدونی چه حالی شدم. از خوشحالی سر از پا نمیشناختم.

قرار شد تا حدود ساعت 12-1 منتظر دکتر بمونم، به عزیز جون (مامان خودم) خبر دادم ساعت 7:30 بودش اما دل تو دلم نبود. من و عزیز تو بخش منتظر بودیم که ساعت 10:40 بودش بهم گفتن برای رفتن به اتاق عمل آماده بشم. واااااااااای چه هیجانی داشتم. ضربان قلبم اینقدر تند شده بود که نگو.

هزار جور فکر تو ذهنم رژه میرفت. هیجان شدید از یک طرف و ترس و اضطراب از طرف دیگه.

خدا جونم یعنی کلا تموم شد، اون همه انتظار و اون همه هیجان دارن میرن و به جاش داره دختر نازم میاد تو بغلم. باورش یکمی سخته.

وقتی داشتم میرفتم توی اتاق عمل بابایی و عزیز جون با استرس داشتن تو چشمام نگاه میکردن و میدونستم قدرت حرف زدن ندارن. فقط دعا میکردم همه چیز خوب پیش بره.

وقتی بهوش اومدم هنوز توی اتاق ریکاوری بودم و می خواستم در مورد تو بدونم. خانم پرستار گفت دختر گلت سالمه و الانم پیش باباشه. چه خبر خوبی. آروم شدم. جسمم خیلی ناراحت بود اما روحم آروم و شاد.

وقتی به اتاقی که بابایی رزرو کرده بود منتقل شدم و چشمم به تو افتاد تمام دنیا رو بهم دادن. یک فرشته به تمام معنا. باور نکردنی بود من مامان شدم و الانم آیسا تو بغلمه.

خدا رو هزار بار شکر. الان که دارم برات از خاطره روز تولدت مینویسم تو مثل فرشته ها کنارم خوابیدی و گاهی هم لبخند میزنی .

راستی از همه دوستان هم بابت لطفشون ممنونم که به یادم بودید. مرسی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مهسا
4 آذر 90 14:24
مبارکهههههههههههههههههههههههههههههه چقدر نازه هزار ماشاله.خدا حفظش کنه.واقعا ماهه. واقعا برات خوشحالم سمیه جون.عکس آیسا رو که دیدم واقعا ذوق کردم.خیلی دلم میخواد صداتو بشنوم.همیشه شاد و سلامت باشید
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
4 آذر 90 20:11
هووووووووووووووورا آیسا جونم تولدت مبارک
خاله ثمينه
5 آذر 90 7:37
ترنم جونم بازم قدم نو رسيده مبارك انشالله سالهاي سال در كنا ر هم خوش بخت باشين دخمل نازي داري خدا برات حفظش كنه واسه منم دعا كن عزيزم راستي چرا طبيعي زايمان نكردي؟
خاله مهلا
5 آذر 90 13:21
خیلی مبراکه الهی همیشه سلامت و سعادتمند باشه این عسل خوشمزه الهی تن هر3تاتون سالم باشه و کنار هم خوشبخت باشید
فرانک مامان النا
6 آذر 90 10:30
سلام عزیزم قدم نو رسیده مبارک . انشاا... قدمش پر از برکت باشه و زیر سایه پدرو مادرش . ماشاا... بهش . مراقب خودتون باشین ببوسش
خاله کتی
7 آذر 90 1:23
سلام عزیز دلم.تولدت مبارک. چقدر ناز و عزیزی.امیدارم که همیشه شاد و سالم زیر سایه پدر و مادر و بزرگترها باشی. راستی هومن 30 ابان به دنیا اومد.ساعت 11:30 بازم تولدت مبارک عزیزم. ببخشید که زودتر نتونستم تولد تو نازنین رو تبریک بگم. مامانی و بابایی آیسا جون تولد گلتون مبارک.
نسرین
8 آذر 90 19:15
سمیه جون مبارکه عزیزم انشالله همیشه شاد باشید
خاله سحر
11 آذر 90 11:01
خاله قربونت بره نفسم.تو خیلی نازی عزیزم